زبانحال حضرت زهرا با حضرت علی سلام الله علیهما
اظهـار درد دل بـه زبــان آشـنـا نـشـد دل شد ز خون لبالب و این غنچه وا نشد آنجا از آن زمان که جدا از تنم شده است یک دم سر من از سر زانـو جـدا نشد با آن که دست دشمن دون بازویم شکست دیـدی که دامـن تـو ز دستـم رهـا نشد شرمندهام، حمایت من بینـتـیـجه ماند دستم شکست و بند ز دست تو وا نشد بـسیـار دیـدهانـد که پـیـران خـمـیدهانـد اما یکی چو من به جـوانی دو تـا نشد از مـا کـسی سـراغ نـدارد غـریـبتر در این مـیانـه درد ز پهـلـو جـدا نـشد |